عاشورا و رقص مرگ در کربلا! عطر اشک، کوچه دلم را خوشبو کرده و حسی غریب در گوشم مینوازد که عشق با مردن گسترش مییابد. آری در دایرۀ عشق، وقوع هر چیزی ممکن است.
به راستی حسین(ع) کیست و چه میخواهد؟ او آمده است تا عالمی را حیران خود کند و من معتقدم که انسانیت، پس از او هنوز هم به خود نیامده است و مبهوت و سردرگم درپی آن چیزی است که خود پرپرش کرده است.حسیـن(ع) مـیمیـرد تا دایــره عشـق را گستـرش دهد. دایرهای نه به وسعت عالم، که به وسعت دلهای سوخته که عرش الهی نیز در آن میگنجد.
او آبروی عشق مظلوم و مهجوری است که تنها یکبار و آن هم در کربلا جلوه کرده و چهره حقیقی خود را به نمایش گذاشته است. بهتر بگویم که عشق در کربلا تکلیف خود را یکسره کرد و با همه کاینات درد دل کرد که هرکس میخواهد عاشق شود، عاشق بماند و عاشق بمیرد، حسینوار شود و حسینوار بماند و حسینوار بمیرد.
اگرچه جماعت شبپرست، او را کشتند، اما ندانسته و ناخواسته پرچمی را افراشتند که تا ابد، همه را به سوی حقیقت می خواند. خدا حسین(ع) را برای بشریت آفرید تا تمـام آرمـانهـا و آرزوهـای دسـتنیافتنـی را بـه صـورت خلاصهای از عشـق و آنچه باید میبودیم و نشدیم، به نمایش بگذارد.
صفحه اصلی
عاشورای حسینی تسلیت باد